✅ قافله اي از مسلمانان كه آهنگ مكه داشت، همينكه به مدينه رسيد چند روزي توقف و استراحت كرد و بعد، از مدينه به مقصد مكه به راه افتاد. در بين راه مكه و مدينه، در يكي از منازل، اهل قافله با مردي مصادف شدند كه با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت […]
یک سال امام حسن مجتبی علیه السلام با پای پیاده به سوی مکه حرکت کرد. در بین راه پاهای مبارکش ورم نمود. یکی از همراهان گفت: مقداری از راه را سوار شوید تا این ورم خوب شود. حضرت فرمود: هرگز سوار نمیشوم، ولی وقتی به اولین منزل رسیدیم، شخص سیاه پوستی را که روغنی به […]
آمده است که: حضرت امام حسین علیه السلام بعد از طواف بیتالحرام، به سوی مقام حضرت ابراهیم علیه السلام میرفت و نماز میخواند و سپس صورت خود را بر مقام میگذاشت و گریه میکرد و میگفت: «الهی عبیدک ببابک، خویدمک ببابک، سائلک ببابک، مسکینک ببابک». یک روز این دعا را زیاد تکرار کرد و رفت. […]
حسن بصری گفت: شبی وقت سحر به مسجد الحرام رفتم تا طواف کنم، جوانی را دیدم روی بر خاک نهاده میگفت: یا ذا المعالی علیک معتمدیطوبی لعبد تکون مولاه طوبی لمن کان خائفاً وجلًایشکوا إلی ذیالجلال بلواه فما به علةٌ ولا سقمأکثر من حبّه لمولاه ناگهان هاتفی آواز داد که: لبیک لبیک أنت فی کنفیفکل […]
یکی از غلامان حضرت امام محمد باقر(ع) گفت: وقتی در خدمت آن حضرت به مکه رفتیم، چون آن حضرت داخل مسجد الحرام شد و نگاهش به خانه کعبه افتاد، گریست به حدی که صدای مبارکش در میان مسجد الحرام بلند شد. من گفتم: پدر و مادرم فدای تو شود، مردم شما را بدین حال می […]
مردی از سفرحج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خود و همراهانش را برای امام صادق(علیه السلام) تعریف می کرد، مخصوصاً یکی از هم سفران خویش را بسیار می ستود که چه مرد بزرگواری بود. ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم. یکسره مشغول طاعت و عبادت بود. همین که در منزلی فرود می آمدیم او فوراً به […]
مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خود و همراهانش را برای امام صادق(علیه السلام) تعریف می کرد، مخصوصا یکی از هم سفران خویش را بسیار می ستود که چه مرد بزرگواری بود. ما به معیّت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم. یکسره مشغول طاعت و عبادت بود. همین که در منزلی فرود می آمدیم او فورا به […]
گریه شدید یکی از غلامان حضرت امام محمد باقر(ع) گفت: وقتی در خدمت آن حضرت به مکه رفتیم، چون آن حضرت داخل مسجد الحرام شد و نگاهش به خانه کعبه افتاد، گریست به حدی که صدای مبارکش در میان مسجد الحرام بلند شد. من گفتم: پدر و مادرم فدای تو شود، مردم شما را بدین […]