حجرالاسود یا سنگ سیاه، از اجزای بسیار مقدس مسجدالحرام بوده و در رکن اسودِ کعبه در ارتفاع ۵/ ۱ متری قرار گرفته است. این سنگ مقدس، پیش از اسلام و پس از آن، همواره مورد اعتنا و توجه کامل بوده و در حقیقت در شمار عناصر اصلی کعبه بوده است. به لحاظ همین تقدّس، رسولخدا (ص) آن را نگاه داشت و دیگر سنگهایی را که به شکل بت ساخته شده بود، به دور ریخت.
حجرالأسود در حادثه تخریب کعبه، که پنج سال پیش از بعثت صورت گرفت، در فاصلهای دور از مسجد واقع شد. در زمان نصب آن به جای خود، همان گونه که پیشتر گذشت، قریش به نزاع پرداختند، اما با درایت رسولخدا (ص)، و انتقال آن توسط عبای مبارک به طوری که همه سران طوایف گوشهای از آن را گرفته بودند، همه قریش در فضیلت آن سهیم شدند و عاقبت به دست خود آن حضرت نصب گردید. به مرور زمان و در اثر تحوّلات و تغییرات، از حجمِ نخستینِ این سنگ کاسته شد و حتی به چند پاره تقسیم گردید که آخرین بار قسمتهای مختلف آن را به یکدیگر متصل کردند و آن را در محفظهای نقرهای قرار دادند. در حال حاضر تنها به آن اندازه که برای بوسیدن و استلام لازم است، جای گذاشتهاند.
در بسیاری از روایات آمده است که حجرالأسود از سنگهای بهشتی است و همراه آدم (ع) به زمین فرود آمد.
در نقلی از ابنعباس آمده است که اگر کسیبا رسولخدا (ص) بیعت نکرد و سپس حجرالاسود را استلام نمود، با خدا و رسول (ص) بیعت کرده است.
همچنین در روایات آمده است که این سنگ در آغاز سفید بود، اما گناهانی که فرزندان آدم انجام دادند، سبب سیاه شدن آن گردید. از رسولخدا (ص) نقل شده است که فرمود: «فالله تعالی یُحْییه یَوْم القیامة، له عَینان یُبْصر بهما، و لسانٌ یَنطق فیَشهد علی مَنِاسْتَلَمه
«خداوند در روز قیامت، حجر الاسود را زنده میکند، در حالی که دو چشم بینا و زبانی گویا دارد و شهادت میدهد که چه کسی آن را استلام کرده است.»
همچنین از رسولخدا (ص) نقل شده است که فرمود: «الحجر یمین الله فی أرضه، فمن مسحه، مسح یدالله.» «حجرالاسود، دست خداوند در روی زمین است، کسی که آن را مسح کند، دست خدا را مسح کرده است.»
امام صادق (ع) فرمود: در صورتی که کسی در اطراف حجر نبود و به راحتی امکان استلام و بوسیدن بود، آن را ببوسید و در وقت ازدحام، از دور بر او تکبیر بگویید. این رسم در حال حاضر توسط غالب مسلمانان بکار گرفته میشود.
همچنین حضرتش فرمود: از جمله چیزهایی که از زنان برداشته شده است، یکی هم استلام حجر الاسود است. روزی عمر خلیفه دوم، در حالی که حَجَر را میبوسید، میگفت: «تو را تنها به خاطر آن که رسولخدا (ص) میبوسید، میبوسم، وگرنه میدانم که تو سنگی بیش نیستی و نفع و ضرری نداری!» امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: حجر، هم سود دارد و هم زیان، «فهذا یشهد للمؤمن بالوفاء و یشهد علی الکافر بالجُحود.»؛ «این سنگ وفای مؤمن را نشان میدهد و انکار کافر را.»
در سال ۳۱۷ قمری یکی از فرقههای منسوب به اسماعیلیان که به قرامطه شهرت داشت، حجرالأسود را از کنار کعبه برداشت و به احساء برد. این گروه به مدت ۲۲ سالچهار روز کم- تا سال ۳۳۹ هجری سنگ را در آنجا نگاه داشت و سپس درعید قربان همین سال، آن را به جای نخست باز گرداند. پس از آن، طی سالهای پیاپی، حجر الاسود به طور عمد یا غیر عمد از جای خود کنده شد و هر بار اجزایی از آن خرد و جدا گردید. یکبار در سال ۳۶۳ یک رومی (به احتمال زیاد مسیحی) به مکه آمده و در وقت خلوتی مسجد، ضربهای به آن زد. در محرم سال ۱۳۵۱ ق نیز یک افغانی قطعهای از حَجر، پرده کعبه و نقره پلکان کعبه را برداشت که او را دستگیر و اعدام کردند. در مواردی که به هر دلیل شکستگی پیش آمده است، بار دیگر این اجزا به هم چسبانده شد و همان گونه که گذشت، اکنون مجموعه آن در هالهای از نقره قرار داده شده است.
حجرالأسود بر دیوار کعبه در ارتفاع ۵/ ۱ متری زمین است. استلام و بوسیدن آن سفارش شده و در نقلها آمده است که رسول الله (ص) مقیّد به استلام و بوسیدن آن بوده است.
گفتنی است حجرالأسود آغاز و پایان طواف بوده و تا سه چهار سال پیش، برابر آن سنگ سیاهی روی زمین (تا انتهای مسجد) کشیده شده بود که به هدف جلوگیری از ازدحام برداشته شد. به علاوه، چراغی سبز رنگ بر دیوار مسجد برابر حجرالأسود نصب شده تا راهنمای طواف کنندگان باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ثبت دیدگاه