معرفي كتاب حج
نام کتاب : حج در قرآن 
نویسنده : شهید مظلوم حضرت آیت اله دکتر بهشتی رحمه اله علیه 

این کتاب تفسیر آیات ۱۹۶ تا ۲۰۳ سوره مبارکه بقره است که مرحوم شهید بهشتی (ره) آن را در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ تقریر فرموده اند علیرغم اینکه این مباحث با حال و هوای آن سالها ارائه گردیده اما با توجه به اندیشه جامع و همه سونگر آن شهید بزرگوار تازگی و طراوت مطالب مطرح شده همیشگی و مستمر است. در این کتاب نویسنده با تکیه  بر عمق و روح تعالیم اسلامی و با استفاده از مشاهدات سفر حج خود نسبت به ظرائف و ابعاد این سفر روحانی و این عبادت الهی توجه داشته و پرسش ها و ابهاماتی که پیرامون این فرضیه مطرح است را بخوبی پاسخ داده و با بیانی شیوا و قلمی روان گره های ذهنی احتمالی در ذهن و اندیشه خواننده …را می گشاید.
این کتاب در ۵ بخش با عناوین :
۱- سابقه تاریخی 
2- بعد اجتماعی
۳- قربانی
۴- بعد سیاسی حج
۵- حج و خودسازی 
و مجموعاً در ۱۴۲ صفحه به نگارش در آمده است. مطالعه این کتاب ارزشمند و محققانه به تمامی زائران بیت اله الحرام توصیه می شود برای آشنایی با این کتاب قسمتی از آن در ذیل آورده می شود.
در صفحه ۷۱ مطلبی با این عنوان آورده شده است: 

حج، نظام اجتماعی متعادل

اجتماع حج، دارای جنبه های ارزنده و سازنده گوناگون است یکی از آنها این است که اجتماع نمونه ای از امت اسلامی و نمونه ای از اجرای نسبی لااقل قسمتی از تعالیم اسلام در یک واحد نمونه اجتماعی باشد. در اجتماع حج می شود تا حدودی جلوه ای از برادری و برابری اسلامی را دید.
فاصله ها یا کم میشود یا از بین میرود.زندگی ها یا کاملا یکنواخت و یکسان میشود یا لااقل به هم نزدیک میشود،لباسها یا کاملا یکسان است یا خیلی بهم نزدیک است. اگر این کاروان سازیهای لوکس، در همه مردمی که به عزم حج میروند از بین برود و روح حج، فدای اینکه آدم چند روز آسانتر یا قدری مشکل تر بگذارند نشود، تقریباً مردمی که به حج می آیند مثل هم زندگی خواهند کرد و گروهی از مردم مسلمان، لااقل یکبار مزه زندگی در محیط ایمان، الفت، دوستی، بیکدیگر نزدیک بودن و دور انداختن عوامل جدایی را می چشند. و اگر عوامل افزایش شعور و آگاهی در جامعه اسلامی بموقع بکار بیفتد می توان از مردمی که یک نوبت حج گزارده اند طرفدارانی برای ایجاد نظام اجتماعی متعادل ساخت زیرا چنین نظامی را در آنجا می بیند بهمین جهت است که در تعالیم اسلام در مورد رفتن به حج خیلی تاکید شده است. 

در صفحه ۷۸ کتاب آمده است:
راوی می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم آیا در موقع طواف ما استلام حجر بکنیم؟ فرمود: اما من که نمی کنم؟ عرض می کند : مگر نه این است که از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که آن حضرت در موقع حج دست به حجرالاسود می کشید و آنرا می بوسید؟ فرمود: بله، ولی برای او راه باز می کردند، نظم بهم نمی خورد، تا می آمد فوراً می توانست بدون اینکه نظم را بهم بزند این کار مستحب مؤکد را انجام دهد ولی برای من که امام صادق هستم این امر میسر نیست. بنابراین من از استلام حجر صرفنظر می کنم که وضع آبرومند طواف را متزلزل نکنم. 
حال به شیعه امام صادق (ع) باید گفت که آیا در موقع تشرف به حج به این توصیه و عمل مؤکد امام بزرگوارت توجه و عمل می کنی؟ یا تو نیز آنجا که میروی مثل غیر شیعیان هجوم میبری، صف را می شکنی، و طواف مردم را از بین می بری برای اینکه دستت به سنگ برسد یا سنگ را ببوسی