دلیل نامگذاری
عبدالمطلب نام این چشمه را زمزم گذاشته است.
چند علت برای نامیدن این آب به زمزم بیان کردهاند:
چون فراوان و خوشگوار بود، زیرا زمزم در لغت به معنای آب گوارا و شیرین است کهاندکی نمکین باشد.
برای فراوانی آب آن.
هاجر بعد از آنکه آب زیر پای اسماعیل آشکار شد با ریگها دور آن را گرفت تا آب در آنجا جمع شود. (زمّ یعنی جلو چیزی را گرفتن یا جمع کردن)
به خاطر زمزمۀ جبرئیل. زیرا کلام جبرئیل زمزم است.
اسامی زمزم
این آب نامهای مختلف دیگری نیز دارد نظیر: «رکضة جبرئیل» به معنای قدمگاه جبرئیل، «حَفیرَةُ اسماعیل»، به معنای چاه اسماعیل، «حفیرةُ عبدالمطلب» به معنای چاه عبدالمطلب، «بِرَّه» به معنای پرخیر، «مَضنونَه» به معنای نفیس، «رواء» به معنای آبرو، «شَبعَه» به معنای سیر کننده، «شَفاء سُقم» به معنای شفای بیماری، برکة، سَیده، نافِعَه، عَونَه، بُشْری، صافیه، عَصِمَه، سالِمَه، میمُونه، مُبارکه، کافیه، عافیه، طاهِره، طَعامٍ طُعْم.
زمزم در روایات
در منابع روایی شیعه و سنّی، روایات فراوانی درباره فواید آب زمزم وجود دارد:
بهترین آب روی زمین
شفابخش
دفع کننده ترس و اندوه
عامل افزایش علم نافع
وسعت رزق و روزی
سفارش به هدیه بردن این آب
نوشیدن و بر بدن پاشیدن آب آن
تبرک به آن
کام کودک را با آن باز کردن
آداب استفاده از آب زمزم
مستحب است پس از نوشیدن آن گفته شود:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ».
مستحب است حجگزار بعد از فراغ از نماز طواف و پیش از سعی، از آب زمزم قدری بیاشامد و به سر و پشت و شکم خود بریزد و بگوید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کلِّ دَاءٍ وَ سُقْم». «خداوندا! این را عملی سودمند و رزقی گسترده و درمانی برای هر درد و بیماری قرار بده.»
نوشیدن آب زمزم به ویژه پیش از سعی میان صفا و مروه و پس از طواف وداع مستحب است. بردن آب زمزم به عنوان هدیه و درخواست هدیه دادن آن و شستن کفن با آن نیز استحباب دارد.
تاریخچه زمزم
هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) ، به امر خدا هاجر و فرزندش اسماعیل را به وادی خشک و سوزان مکه آورد و آنان را به خدا سپرد پس از زمان کوتاهی آبِ همراه هاجر تمام شد. هاجر در جستجوی آب، فاصله میان کوه صفا و مروه را دوان دوان، هفت بار پیمود. هنگامی که نزد کودکش بازگشت، جبرئیل بر او ظاهر شد و بر زمین کوبید که به قدرت الهی آب از همان جا به روی زمین فوران کرد. هاجر به آب گفت: «زَمْ زَمْ»؛ یعنی بایست (به این معنا که حرکت نکن و جمع شو). خود نیز مقداری خاک و شن اطراف آن ریخت تا مبادا پیش از آن که آب را در مشک بریزد، به زمین فرو رود.
در اینکه پیدایش زمزم با چه شیوه و چه عاملی بوده، اختلاف است. برخی آن را به جبرئیل نسبت داده اند که به صورت انسانی در آمد و چنین مأموریتی را انجام داد و آب زمزم را جاری ساخت. برخی دیگر آن را با اثر پای اسماعیل به عنوان یک کرامت و اعجاز مرتبط دانسته و گفتهاند: این هنگامی بود که کودک از تشنگی و بیقراری پاشنه پاهایش را بر زمین میسایید که ناگاه آب از زمین جوشید. روایات شیعه و اهل سنت نیز در این باب مختلف است؛ چنانکه مورّخان نیز در این خصوص به گونههای متفاوت سخن گفتهاند.
جایگاه تاریخی این آب
از برخی روایات تاریخی استفاده میشود که آثار و برکات زمزم، قبل از اسلام و در میان سایر ملل نیز مورد توجّه و عنایت بوده است. فاکهی در «اخبار مکّه» از قول مجاهد میگوید:
«به سرزمین روم رفتیم، در آنجا راهبی بود که در شب ما را منزل داد. او از ما پرسید: آیا در میان شما کسی هست که از شهر مکّه آمده باشد؟ در پاسخش گفتم: آری. گفت: آیا میدانی میان زمزم و حجر چه مقدار فاصله است؟ گفتم: نمیدانم، مگر اینکه از روی حدس و تخمین بگویم. گفت: امّا من میدانم، آب زمزم از زیر حجر جاری است و اگر نزد من یک تشت از آن آب باشد، دوستتر دارم تا اینکه تشتی پر از طلا داشته باشم.»
قدیمی ترین تصویر از چاه زمزم
در تورات سرزمینی که در آن، این واقعه برای اسماعیل و هاجر رخ داد، «بِئر شَبَع» نام دارد.
آب زمزم همواره نزد مردم مکه قداست و اهمیت فراوانی داشته، آنان مردگان خود را با آب زمزم غسل داده و خود مقید به استفاده و نوشیدن آن بودند.
خشک شدن ابتدایی زمزم
در صحرای مکه آبی وجود نداشت و هیچ کس نیز در آن زندگی نمیکرد، تا اینکه خداوند (چاه) زمزم را برای اسماعیل به وجود آورد و در پی آن قبیلهای از یمن به نام جُرهُم به خاطر وجود آب، در آن ساکن شدند و مکه آباد شد.
«جُرهمیان» از آب زمزم استفاده میکردند و سالیان دراز بر این منوال گذشت و آنان همچنان در آنجا ساکن بودند. آنگاه که جُرهمیان حرمت حرم را نگاه نداشته و خانه را خوار و سبک شمردند و اموالی را که به کعبه اهدا میگردید آشکارا و پنهانی خوردند و گناهان بزرگی را در آن مرتکب شدند، آب زمزم کاهش یافت و سپس قطع گردید. جایگاه چاه با گذشت زمان فرسوده شد و در اثر سیلهای پی در پی نشان چاه نیز از میان رفت. قبیله خُزاعَه بر آنان مسلّط شده و جرهمیان را از حرم اخراج کردند.
حفر مجدد زمزم
در زمانی که عبدالمطّلب بزرگ قبیله قریش بود و مسئولیتِ سقایت حاجیان را بر عهده داشت از چاههای اطراف مکه با شتران خود آب میآورد و به زائران مینوشاند. برای مدتی مکه شاهد خشکسالی شد و بر اثر نباریدن باران، چاههای مکه خشکید. عبدالمطّلب در حجر اسماعیل خوابیده بود، کسی را در خواب دید که به او گفت: «احفر برّة»؛ «بره را حفر کن». پرسید: برّه چیست؟ روز دوم آمد و گفت: «طیبه را حفر کن» و روز سوّم آمد و گفت «مضنونه را حفر کن». پرسید: مضنونه چیست؟ تا این که روز چهارم آمد و گفت: زمزم را حفر کن؛ آبی را که نخشکد و مورد نکوهش قرار نگیرد و انبوه حاجیان را سیراب کند، آنجا که زاغی با منقار و پای قرمز، بر لانه مورچگان منقار میزند. و در آن حال بر محل زمزم سنگی بود که مورچگان از زیر آن خارج میشدند و زاغی آنها را میخورد.
بدین وسیله عبدالمطّلب محل چاه را شناسایی کرد و به کمک فرزندش حارث به حفر آن محل پرداخت تا به نقطهای رسید که اسماعیل آن را حفاری و اطرافش را سنگچین کرده بود و در این هنگام به آب دسترسی پیدا کرد.
زمزم در گذر زمان
اولین بار سقاخانۀ آب زمزم در صحن مسجدالحرام بین رکن و مقام توسط عباس بن عبدالمطلب ساخته شد و «سِقایةُ العباس» نام گرفت. بعدها درسال۶۵ ق. هنگام توسعه، آن را به شرق مسجدالحرام انتقال دادند و بر روی آن گنبدی چوبی نصب کردند به نام ” قُبَّةُ العباس “.
موقعیت سابق ورودی چاه زمزم
مهدی عباسی دو قبّه در کنار چاه زمزم در سمت شرق آن ساخت؛ یکی برای سقایت، جایی که عباس در آنجا سقایت میکرد، و دیگری محلی برای نگهداری قرآنها.
مدتی بعد در دوران امین، آب زمزم خشک شد، به طوری که در کف آن میشد نماز خواند. با حفر عمیقتر مجددا به آب رسیدند.
در سال۱۰۹۳ش (۱۱۲۶ ق) در تجدید بنای دوبارۀ “قبةُ العباس” آن را به صورت هشت ضلعی میسازند در حالی که قبلا به صورت مربع بوده است. به مرور ایام، که دیگر از این سقاخانه استفاده نمیشد، از آن جهت نگهداری قرآنها و کتابهای وقف شده برای طلاب علوم دینی استفاده میشد تا این که در سال ۱۲۲۲ش. (۱۲۵۹ق.) یک کتابخانۀ کاملی در محل آن تأسیس میشود و همین کتابخانه بعدها گسترش مییابد و اکنون در بیرون مسجدالحرام به اسم «مکتبة الحرمِ المکیِّ الشریف» شناخته میشود.
جهت استفاده و رفاه زائران، در حدود سال ۱۳۳۴ش (۱۳۷۴ق) هم زمان با نصب اولین موتورِ آب روی زمزم، ساختمانی بر روی آن احداث شد، ولی از آنجا که در هنگام ازدحام طواف کنندگان این بنا، مانع طواف میشد، سال ۱۳۴۳ش (۱۳۸۳ق) ساختمان دو طبقه روی زمزم را تخریب کرده و این تأسیسات را به زیرزمینی که دو ردیف پله ورودی و خروجی داشت انتقال دادند. در این تغییرات چاه زمزم به فاصله حدود ۵ متری از کف مسجدالحرام واقع شد و دهانه یک متری آن وسعتی دو و نیم متری یافت و عمق کم چاه نیز به ۳۰ (یا ۴۰) متر رسید.
زمزم در حال حاضر
در سالهای اخیر، با اقبال گستردهتر مسلمانان، باز هم به فضای بیشتری برای مطاف نیاز بود، لذا در سال ۱۳۸۲ش زیرزمین را هم پوشاندند و به جای آن در ضلعِ شرقی مسجدالحرام جایگاه ویژهای را برای استفادۀ زائران از آب زمزم احداث کردند که این غیر از جایگاههای خاص زمزم در شبستانهای مسجدالحرام و کُلمنهای زمزم در جای جای مسجدالحرام است. این جایگاه نیز در سال ۱۳۹۱ش. به جهت توسعه مجدد مطاف تخریب شد.
آب زمزم پس از استخراج به ساختمان تصفیه، واقع در خیابان اجیاد، نزدیک طریق دایری سوم پمپاژ میشود و بعد از تصفیه در ساختمان خاص خنک کردن آب (که در نزدیکی باب الفتح قرار دارد)، خنک شده و دوباره به مسجدالحرام منتقل میشود. هر روز مقداری آب زمزم برای مسجدالنبی با تانکرهای مخصوص حمل آب فرستاده میشود. مرسوم است مسلمانان پس از انجام حج یا عمره، قدری از آب زمزم را به شهرهای خود میبرند. در این باره، به خصوص حجاج ترکیه و مصر گوی سبقت را از دیگران ربودهاند.
چشمه اصلی زمزم در جهت حجرالاسود قرار دارد و متوسط مصرف آب زمزم به وسیله زائران بیت اللَّه، حدود ده هزار متر مکعب در روز است.
آب چاه زمزم در ابتدا از طریق ریسمان و سطل بالا کشیده میشد، اما امروز این چاه در یک اتاق زیرزمینی قرار گرفته و از پشت صفحات شیشهای قابل رؤیت است اما زائران اجازه ورود به آن را ندارد. پمپهای برقی، آب را از چاه خارج کرده و از منبعهای اطراف حرم آن را در دسترس زائران قرار میدهند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ثبت دیدگاه