اصمعی میگوید: شبی گرد خانه کعبه میگشتم که صدایی حزین و دردناکی شنیدم. جوانی نیکو صورت را دیدم که بر پرده کعبه چسبیده بود و میگفت: خدایا! دیدهها خفته و ستارهها به فراز آمده است، تو پادشاه زنده و قیومی.
پادشاهان درهای خود را بسته و نگهبانان بر درها گماردهاند و درهای تو بروی خواهندگان گشوده است. آمدهام تا بر من به دیده رحمت بنگری که تو ارحم الراحمین هستی. سپس گفت:
یا من یُجیبُ دُعَا المضطرّ فی الظُلَمیا کاشِفَ الضُرِّ والبَلوی مع السَقَم
قد نامَ وفدُکَ حولَ البیتِ قاطبةوأنتَ وحْدَکَ یا قیّوم لم تَنَمْ
أدعوکَ رَبِّ دُعاءً قَد أمَرْتَ بهفَارْحَمْ بُکائی بحقِّ البَیتِ وَالْحَرَم
ان کان عفوُکَ لا یرجُوهُ ذو سَرَففَمن یجودُ عَلَی العاصین بالنَعم
ای که میپذیری درماندگان را که در تاریکی دعا میکنند! ای زداینده سختی و بیماری و گزند! مهمانان تو همگی گرد خانه تو خوابیدهاند و تو نمیخوابی. ای یکتای بیمانند! تو را میخوانم چنان که فرمودهای. ای پروردگار! به حق خانه و حرم برگریه من رحمت آر. اگر امید غرقه در گناه، از بخشش تو برخیزد چه کسی بر گناهکاران باران رحمت ریزد؟ سپس سرش را به طرف آسمان بلند کرد و ندا نمود: الها و سرورا! تو را اطاعت کردم بنابر دستورت و برای تو است که حجت خود را ظاهر سازی مگر این که بر ما رحم کنی و عفو نمایی.
سپس گفت: الها وسرورا! نیکیها تو را خشنود میسازد و گناهان ضرری به تو نمیزند. پس مرا ببخش و از من در گذر از آن چیزهایی که به تو ضرر نزده است.
من از شخصی پرسیدم: این جوان کیست؟ گفتند: او زین العابدین علی ابن الحسین علیه السلام است
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ثبت دیدگاه